سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

سلام محمد حسین جونم. لالایی بچگیام رو برای وبلاگت گذاشتم

این لالایی رو خیلی دوست دارم منو میبره به دوران کودکیم

اون دورانی که ی بچه ی لوس و شیطون و شکمو بودمجالب بود

یادم میاد کوچولو که بودم این لالایی هر شب ساعت 9 از رادیو پخش میشد

مادر جون  هم هرشب رأس ساعت9 برای خوابوندن شیطونکی مثل من رادیو رو روشن میکرد

منم عشق این لالایی ، با تمام شیطنتم سریع میرفتم تو بغل مادر جون و چشامو میبستم

با عشق گوش میدادم : گنجیشک لالا...مهتاب لالا...آمد دوباره مهتاب لالا...

این لالایی که تموم میشد آقاجون  به خیال اینکه من خوابم برده ،خیلی بیصدا و آروم بلندم میکرد که بذارتم تو رختخواب خودم

درحالی که من بیدار بودمو خودمو میزدم به خوابپوزخند

پیش خودشون ذوق میکردن که ی زلزله ی 8 ریشتری رو چه راحت خوابوندن گیج شدم

منم زیر پتو ذوق مرگ میشدم که همه رو گذاشتم سرکارخیلی خنده‌دارو کلی میخندیدم جات خالی بودپوزخند

چقدر زود گذشت اون روزای مثل آینه بودنم اون روزا تمام فکر و ذکرم عروسکام بودن و خاله خاله بازیام و شیطنتامو شکلاتام

فندقم میدونی دارم به چی فکر میکنم؟دارم به این فکر میکنم که چقدر زود بزرگ شدم

محمد حسین باورت میشه من ی روز کوچولو بودم؟همه بهم میگفتن فاطمه کوچولو!!!قاط زدم

منم حرص میخوردم ،قرمز میشدم و هی از آقاجون و مادرجون میپرسیدم پس  من کی بزرگ میشم دیگه بهم نگن فاطمه کوچولو

و خیلی زود بزرگ شدم...

محمد حسین مثل عمه فاطمه نباش و حرص بزرگ شدن نزن

قدر لحظه لحظه ی زندگیتو بدون

و از شون درست استفاده کن باشه عمه؟

 

یواش یواش هم بزرگ میشی آقا میشی.

خب ساعت هم نیمه شب رو نشون میده بریم بخوابیم که نماز صبح بیدار بشیم.فعلا خدا حافظ/یا زهرا(س)

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com


نوشته شده در سه شنبه 92/11/29ساعت 2:34 صبح توسط یوسفی | نظرات ()
مدیر